یه روز یه بابایی میره پیش روانپزشک میگه آقای دکتر من حالم اصلا خوش نیست، خیلی غمگینم ، انگار هیچ شادی یی توی زندگیم نیست، از زندگی نا امید شدم. دکتر بهش میگه جدیدا توی شهر یه سیرک اومده، یک دلقک توش نمایش اجرا میکنه که مردم میگن خیلی آدم رو میخندونه، پیشنهاد میکنم یه سری به این سیرک بزن.
مرد میگه : آقای دکتر اون دلقک خود من هستم
* حس می کنم شباهت زیادی به اون دلقک دارم*
گاهی این حس به منم دست میده
مطمئنم که این حس به همه ادما دست میده
گاهی میخندی و با حرفات دیگران رو شاد میکنی
ولی غم دلت میتونه کوه رو خرد کنه !!
سلام داداشی
کی میگه اون دلقک من نیستم
بسیاری از ما می توانیم اون دلقک را خودمون ببینیم
همون که، خنده بر لب دیگران می نشاند و غم درون پنهان کند
راستی تیترشو که خوندم گمون کردم، منظورت دلقکِ داستانِ هاینریش بوده :-)
دوسِت دارم
مراقب خودت باش
درود و بدرود