-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 9 آبانماه سال 1387 11:40
دومین عضو گروه هم درگذشت . سه تای دیگر باقی ماندند . دوست داشتنی تر ها زودتر رفتند . صدای کیبورد ریچارد رایت همیشه توی گوشم می ماند . جزء اولین کیبورد زنهای راک بود . چیره دستی او در اکثر کنسرت ها به وضوح دیده می شود . او مدعی بود که هرگز از نوشتن ترانه لذت نمی برد ، اما تصدیق می کند ترانه ی تابستان 68 یک رشد اتفاقی...
-
غم و اندوه ( تیک )
جمعه 19 مهرماه سال 1387 16:27
تقصیر تو نیست، باور کن تقصیر تو نیست دلبندم، این را هر روز به او که درون منست هم می گویم، هر روز، باور نمی کند و باز و باز دلش می گیرد که چرا از تغییر دادن این همه ناتوان ست. در تمام عمر کوتاهم همیشه از ایدهآلیست ها متنفر بوده ام، آنها تمام آرامش و امنیتی را که می تواند باشد برای تغییر آینده ای بهتر بر باد می دهند، نه...
-
قفسی بی دیوار ( تیک )
یکشنبه 7 مهرماه سال 1387 21:38
مناجات شاید تنها نگاهی باشد به آسمان در سکوتی دور، و به خاطر آوردن ناچیزی موجودی باشد که در گوشه قفسی بی دیوار، پیچیده در غرور، نگاه کردن به مورچه ای را که در تپه های آسفالت خیابان بالا و پایین می رود فراموش کرده و عجولانه آزادی طبیعت را لگدمال می کند. مناجات شاید تنها نگاه کردن باشد، گوش کردن، و شاید فکر کردن باشد در...
-
خودم
جمعه 29 شهریورماه سال 1387 22:19
یه گوشه وایسادم و دستهام را هایل پیشونیم کردم که افتاب اذیتم نکنه.یکی را میبینم که هر لحظه از من دورتر میشه...با حسرت نگاهش میکنم و باالتماس میخوام برگرده . اما انگار کرما مغزم را بد جور خوردن و نمیذارن که با زبونه اون باهاش صحبت کنم . یه چیزی تو مایه ی ته خط حرکتی لازمه اگه نه میپوسم.بوی گند داره ازم بلند میشه.بوی...
-
قشنگ کوچک
پنجشنبه 28 شهریورماه سال 1387 13:40
گفت : کسی دوستم ندارد. میدانی چقدر سخت است این که کسی دوستت نداشته باشد؟ تو برای دوست داشتن بود که جهان را ساختی. حتی تو هم بدون دوست داشتن... ! خدا هیچ نگفت. گفت : به پاهایم نگاه کن! ببین چقدر چندش آور است. چشم ها را آزار می دهم. دنیا را کثیف می کنم. آدم هایت از من میترسند. مرا میکشند برای اینکه زشتم. زشتی جرم من...
-
ماههاست خیالهایم را همه چیز رنگ زده است جز خیال تو
جمعه 8 شهریورماه سال 1387 13:02
ماههاست که نازل نشده ای و خوابم را با خود نبرده ای جایی نزدیک بازوان گرمت تا آرام بگیرد و اینک این ست سهم من از شبهای طولانی بیخوابی مدام . و نه حتی کابوسی که خواب بودنم را به یاد بیاورد. من با احمق هایی کار ندارم که می گویند هزار شب بی خوابی می ارزد به یک شبی که کابوس رنگش کرده است. آنها احمقند و هرگز شبی را با بیدار...
-
خورشید خانوم لپ گلی
پنجشنبه 31 مردادماه سال 1387 23:42
هی امروز روز تازه ایست و آفتاب که می گویند ناف مرا برای او بریده اند (به جای دختر عمویی که نداشته ام) در رقص و عشوه گری و چرخ و رقص است. دوستش دارم. وقتی روی گونه هایم کش و قوس می آید هم همین را می گوید. می گوید که دوستم دارد. گرمم می کند و بعد با دست بادی که ابری را جلوی رویش می گیرد کمرنگ می شود. گاهی ازو می خواهم...
-
حس می کنم شباهت زیادی به اون دلقک دارم ( تیک )
چهارشنبه 16 مردادماه سال 1387 00:18
یه روز یه بابایی میره پیش روانپزشک میگه آقای دکتر من حالم اصلا خوش نیست، خیلی غمگینم ، انگار هیچ شادی یی توی زندگیم نیست، از زندگی نا امید شدم. دکتر بهش میگه جدیدا توی شهر یه سیرک اومده، یک دلقک توش نمایش اجرا میکنه که مردم میگن خیلی آدم رو میخندونه، پیشنهاد میکنم یه سری به این سیرک بزن. مرد میگه : آقای دکتر اون دلقک...
-
پشت مونیتور حتما خبری است ( تیک )
دوشنبه 14 مردادماه سال 1387 23:32
پینک فلوید وقتی فهمید که دیگر هیچ حرف تازه ای برای گفتن ندارد دیگر به اسم پینک فلوید آلبوم جدیدی بیرون نداد. همینگوی وقتی فهمید دیگر داستانی برای گفتن ندارد توی زیر زمین خانه، خودش را با تفنگ کشت. سال هاست که سلینجر دست نوشته هاش را چاپ نمی کند (بر خلاف این کوئیلوی نان به نرخ روز خور) وایلدر با فرض این که شنیدن خاطرات...
-
بانوی من رفت تا من راحت باشم.. ( تیک )
شنبه 5 مردادماه سال 1387 21:14
سلام آمده ام بنویسم نمی دانم از کجا از اول یا آخر شاید بهتر باشد این بار از ؛آخر شروع کنم از الانی که هستم بی اینکه او باشد روزگار بدی نیست خوب یا بد می گذرد اما یادش خاطرم را آسوده نمی گذارد نه مثل قبل هر لحظه اما خیلی وقتها به یاد می آورمش او و حرفهایی که همیشه بوی غربت داشت شاید سکون و مرگ آرامشی که پشت شیطنتش...
-
ON SLIP
سهشنبه 4 تیرماه سال 1387 00:36
الان یک هفتس که هیچ خبری ازش نیست و هیچ کس نمیدونه کجا باید دنبالش بگرده.من به عنوان نزدیک ترین فرد بهش در مقابل سوالهایی که از من میشه که اون کجاست تنها با قیافه ی مضطرب بهشون نگاه میکنم و میگم:نمیدونم. امشب که به خونه اومدم دیدم تنها کاری که میتونم بکنم راه رفتن تویه خونس و فکر کردن به کسی که الان دیگه نیست. حدود سه...
-
second sight
شنبه 1 تیرماه سال 1387 00:30
این جمعه هم گذشت... وقتی جمعه و تنهایی میافتن گله هم به شکله بسیار لطیفی جرت میدن. بعضی وقته که زور میزنی و از میون غبارهایی که همه ی وجودت را گرفته میری تا بخودت برسی دلت واسه خودت میسوزه.لحظه ی بدی هست اما پر از غروره چون خودت واسه خودت دل سوزندی نه موجوده دیگه ای وقتی که به بعضی از ظلم هایی که به خودت کردی فکر...
-
SORROW (تیک)
جمعه 31 خردادماه سال 1387 19:22
شهر هرت جایی است که رنگهای رنگین کمان مکروهند و رنگ سیاه مستحب شهر هرت جایی است که اول ازدواج می کنند بعد همدیگه رو می شناسن شهر هرت جایی است که همه بدَن مگر اینکه خلافش ثابت بشه شهر هرت جایی است که دوست بعد از شنیدن حرفات بهت می گه: دوباره لاف زدی؟؟ شهر هرت جایی است که بهشتش زیر پای مادرانی است که حقی از زندگی و...
-
Amused To Death
سهشنبه 28 خردادماه سال 1387 20:29
هی دکتر! هی دکتر به نظرت چه بلائی سرم اومده؟ این زندگی سوپرمارکتی، خیلی طولانی شده. واقعا فلسفه وجودی یه تلویزیون رنگی چیه؟ اوج زندگی یه ملکه زیبائی چطور؟ آه ! ای زن مغربی… آه! ای دختر مغربی… اون یارو داشت مثل سگ شکاری، فضا رو بو می کشید، وقتیکه “جسیکا هان” از پله ها پائین می اومد. مرد دستش رو محکم روی شلوارش فشار می...
-
ONE OF MY TURNS
سهشنبه 21 خردادماه سال 1387 15:23
میبینی؟ حالا دیگر حتی خیابانهای این شهر لعنتی را، زادگاهی را که هروقت حرف میشد میگفتم تنها دلیلم برای ماندن و ادامهدادنست دوست ندارم. دیگر شبهاش، حجم چراغهای زرد چشمکزنش که روی آسفالت اتوبان مستم میکرد هم اثری ندارد. میبینی؟ بریدهام . میشنوی؟ قهقههی همهی آنهایی را که منتظرند برگردی و بگویی اشتباه...
-
CRUMBLING LAND - تیک
چهارشنبه 8 خردادماه سال 1387 18:07
زن، مرد را در خیابان صدا زد - آقا، ممکن است به من کمک کنید؟ هوا سرد است و جایی برای خوابیدن ندارم آیا جایی را می شناسید؟ او به راهش ادامه داد، به پشت سرش نگاه نکرد وانمود کرد که صدایش را نمی شنود شروع کرد به سوت زدن در حالی که از خیابان رد می شد چنین می نمود که از آنجا ماندن عذاب می کشید. آه! دوباره فکر کن، آیا این...
-
WORD
شنبه 4 خردادماه سال 1387 17:58
یه لامپ اروم تویه سقف اتاق میسوزه.رنگ اتاق معلوم نیست.دیوارهاش را هاله ای از مه پوشونده.صدایی تویه اتاق نمیاد جز هق هق گریه... نی نی قصه اروم داشت گریه میکرده.چند قدم جلوتر از پاهاش عروسکش افتاده بود.سمته راست عروسک-دسته کنده ی شده ی عروسکه افتاده بود... .............................................. مرد ارام در را...
-
Wish You Were Here - PART2 - تیک
جمعه 3 خردادماه سال 1387 17:15
از حالا دلم بیقرار آن روز است که دوباره ببینمت .نمی دانی کنار تو چقدر آرامش من بزرگ است .نمی دانی چقدر آرامی و آرام بودنت چه آرامش بزرگی به من می بخشد . انگار مرا توی گهواره کودکی هایم خوابانده ای و مادرم به همان آوای مهربان و همیشگی توی گوشم لالایی می خواند. نمی دانی چقدر دلم تنگ توست ،نمی دانی چقدر بیتابم که...
-
Wish You Were Here- تیک
چهارشنبه 1 خردادماه سال 1387 20:01
تموم لحظه هام شدن فکر به تو توو تموم لحظه هام امکان نداره فکرنکنم اگه الان بودی چه اتفاقی میافتاد تموم کارایی که انجام میدم ، احساس میکنم تو هم توو اون شریکی چون همیشه تنها کسی که در هر شرایطی پیشمه تویی موقع خوابیدن ... زمان بیدار شدن ... موقع راه رفتن ... توو مهمونی ها ... هر جا فکر کنی و حتی جاهایی که فکرشو هم...
-
دلقک
سهشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1387 00:57
گفت: مسخره بازی در بیاری و کسی را بخندونی پدرت را در می اورم مثل بقیه می ری بالای چهار پایه و منتظر می مونی طناب رو بندازند دور گردنت .
-
any colour you like- تیک
یکشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1387 19:43
جرای صحنهای که در آن گلها میمیرند. و گورهایشان را با پیکر خودشان احاطه میکنند. لباس و گریم بینقض است. تهران، خیابان تخت طاوس، ساعت ۱۰ شب به بعد پر از جگر، مرهم دل سوخته. قیمتها هم متفاوت است از ۶۰ تا ۱۵۰ هزار تومان. زنهایی با آرایشهای غلیظ. زمانی بود اگر کسی دنبال در و داف میگشت حد فاصل پل پارک وی تا رستوران...