SIGNS OF LIFE

اگرمیدانستی که چه دردی دارد که چه زجری دارد خنجر از دست عزیزان خوردن از من خسته نمیپرسیدی که چرا چرا تنهایم.

SIGNS OF LIFE

اگرمیدانستی که چه دردی دارد که چه زجری دارد خنجر از دست عزیزان خوردن از من خسته نمیپرسیدی که چرا چرا تنهایم.

CRUMBLING LAND - تیک

زن، مرد را در خیابان صدا زد
- آقا، ممکن است به من کمک کنید؟
هوا سرد است و جایی برای خوابیدن ندارم
آیا جایی را می شناسید؟

او به راهش ادامه داد، به پشت سرش نگاه نکرد
وانمود کرد که صدایش را نمی شنود
شروع کرد به سوت زدن در حالی که از خیابان رد می شد
چنین می نمود که از آنجا ماندن عذاب می کشید.

آه! دوباره فکر کن، آیا این روز دیگری...
برای تو و من در بهشت خواهد بود؟
آه! دوباره فکر کن، این فقط روز دیگری...
... برای تو و من در بهشت خواهد بود

زن، مرد را در خیابان صدا کرد.
می توانست ببیند که زن گریه کرده است.
کف پاهایش تاول زده بود.
نمی توانست راه برود، اما تلاش می کرد.

آه! دوباره فکر کن...

آه خدایا! آیا کسی نمی تواند کاری کند؟
آه خدایا! حتما چیزی هست که تو بتوانی بگویی

خطوط چهره اش همه چیزرا گواهی می دهد
تو می توانی ببینی که او آنجا بود
ممکن است از همه جا رانده شده باشد
چون با آنجا یکی نبود.

آه! دوباره فکر کن.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد